از جنس عشقی...
منتظرم تا با غروب خورشید جنسیت تو رو بدونم هر چند که احساس درونیم خبر از وجودت رو خیلی وقته که بهم داده ولی من تا حالا به کسی چیزی نگفتم ، حتی به خوده تو ....! بعد از کلی ترافیک رسیدیم به مرکز سونوگرافی نیاوران، من و بابا سعید گاهی این سوال رو از هم میپرسیم یعنی تو چی هستی؟ هر چند بلافاصله یادمون می یاد که تو میوه عشق ما هستی و دلم می خواد این میوه بدون آفت و آسیب باشه این مهمترین خواستمون از خدای مهربونه. کودک من تو همچون جواهری در انگشتر زندگی به هر رنگ که مانی خواهی درخشید تو خوده الماس عشقی روی تخت خوابیدم ت...
نویسنده :
سپیده ماماي سپنتا
4:16